دومين سال تولد باربد

سلام

امروز 20 مهر 92 دومين سال تولد پسرم باربد

امسال براي تولدش تصميم گرفتيم يه مهموني خانوادگي با حضور خاله ها و دايي و مادربزرگ من و خانواده پدرش بگيريم روز جمعه همه رو براي ناهار دعوت كرديم و به همه هم ياداوري كردم كه مهموني نه تولد روز چهارشنبه كلي خريد كردم و روز پنج شنبه رفتيم طالقان هوا هم سرد بود غذا ها رو اماده كرديم جمعه صبح  همه چي اماده بود زن دايي و عمه عاطفه باربد كلي كمك كردند خداروشكر همه مهمونا اومدند بعد از ناهار كيك را اورديم و شمع تولدش رو روشن كرديم فيافه باربد از ديدن اين همه ادمايي كه دوستشون داره و كيك با شمع روشن ديدني بود خيلي ذوق داشت همه براش دست زدن و شعر تولد مبارك رو خوندن با اينكه گفته بودم تولد نيست ولي همه بهش كادو دادند دست همگيشون درد نكنه

خدا رو شكر همه چي خوب بود و به همه خوش گذشت .................

حدود دو ماهه كه حرف زدن باربد كامل شده خيلي خوب صحبت ميكنه و منظورشو خوب بيان ميكنه امروز هم براي اولين بار  با من پشت تلفن خيلي خوب حرف زد.........

بهترين تفريحش در حال حاضر اينه كه سوار تراكتور بشه هر كي از راه ميرسيد بهش ميگفت منو سوار تراكتور كن..........

بهترين غذاش هم ماكاروني سالاده كه زن دايش براش ميپزه حتي صبحونه امروزش هم همين بوده...

كسايي كه خيلي دوسشون داره داييش، عمو باقرن و زن دايش، عمه عاطفه و عمو علي و بابابزرگ و عزيزش مامان فهیمه... 

هنوز پوشك داره و به قول خودش اشكالي نداره ميرم مغازه پوشك ميخرم

اسباب بازي مورد علاقش در حال حاضر فرقون و بيلشه ميخواد مثل اوستا خونه گنده بسازه

جديدا تفنگ بازي رو هم ياد گرفته و ادومو ميكشه ولي دقيقا نميدنه چكار ميكنه كباب پزيدن رو هم خيلي دوست داره...

هنوز به اشپزخونه و كابينتا علاقه خاصي داره و منو اونجا تنها نميزاره

هنوز دوست داره موقع بازي يكي باهاش باشه و تنها بازي نمي كنه

هنوز عاشق شيده است و صبح زود شيده شيده شروع ميشه شير اقا داوه رو ميخوام اونقدر ميگه كه تا شيشه برسه دستش

تازگيا لجبازيو ياد گرفته مثلا ميگه اب ميخوام ولي تا اب ميدم بهش با گريه ميگه اب نميخوام يا مثلا چيزيو ميخواد ميگه بابا حميد بده تو نده

استعداد فوق العادي تو خراب كردن اسباب بازي داره يعني يك دو سه ديگه خراب شددددددددد

هنوز هيچ ميلي به خوردن ميوه نداره و دوست نداره حتي امتحانشون كنه

دوست داره غذاش يكدست باشه هر چيزي تو غذاش سايزش متفاوت باشه نميخوره

اگه سير باشه امكان نداره دهنشو براي غذا باز كنه

هنوز هيچ علاقه اي به تلويزيون نداره و بر خلاف بچه هاي ديگه به موبايل هم كاري نداره

بزرگترين لذتش تو دنيا مرواده با ادماست بيشتر دوست داره كه بدونه كي چه كار ميكنه به بقيه موارد كاري نداره

هنوز به سلام ميگه سنااااااااام

هر كي ميگه دست بده با دست راست دست ميده ولي فوري يادش مياد

فوق العاده دقيقه و امكان نداره چيزي يادش بره

و............

از همه مهتر اينه كه مامان و بابا عاشقشن